این قاعده برای مدیریت شهری نیز برقرار است و یکی از این شعارهای خوب، مدیریت شهر با مشارکت مردم است. ولی هنگامی که این شعار میخواهد وارد مرحله عملی شود، حداکثر چیزی که از آن بیرون میآید، شورایاریها در شکل و شمایل موجود است.
اجازه دهید که این قضیه را از زاویه دیگری نقد کنیم. اگر لوله خانه و آپارتمان ما خراب شود، فوری به تعمیر آن اقدام میکنیم. یا اجازه نمیدهیم کسی داخل خانه ما زباله بریزد و کلاً مواظب آن هستیم. این رفتار را تا حدی در مجتمع مسکونیمان هم داریم ولی با شدت کمتری از منزل شخصی. پس چرا هنگامی که پای خود را از ساختمان بیرون میگذاریم چنین حساسیتی نداریم؟ چرا نسبت به ریختن زباله در کوچه به اندازه کافی حساس نیستیم؟ چرا نسبت به چسباندن برچسب روی دیوارهای شهر واکنش نشان نمیدهیم؟ چرا نسبت به خراب بودن وضعیت خیابان یا کوچه بیتفاوت هستیم؟ پاسخ این است که در خانه میان قدرت و مسئولیت ما توازن برقرار است، ولی در شهر چنین نیست. ما برای تعمیر خانه خود هزینه میکنیم، چون اختیار آن را داریم. در مجتمع مسکونی نیز چنین میکنیم، چون هزینه ماهانه میدهیم و هیئتمدیره را انتخاب میکنیم و قدرت تغییر داریم. در اینجاها احساس مسئولیت میکنیم. قدرت ما در اعمال حق در خانه و مجتمع مسکونی، حس مسئولیت را در ما ایجاد میکند. ولی در شهر احساس میکنیم که افرادی فاقد قدرت هستیم. حدود ۵ سال پیش روبهروی خانه ما ساختمان ۶ طبقهای را ساختند که یک طبقه از ضابطه مجاز بیشتر بود. هرچه به سازمانهای مسئول زنگ زدم که سازنده دارد تخلف میکند، کسی توجهی نکرد؛ طبیعی است که احساس بیقدرتی در من ایجاد شد. از هنگامی که سامانه ۱۳۷ و مشابه آن ایجاد شده، قدری از اثرگذاری و قدرت نیز در شهروندان بهوجود آمده که به تبع آن حدی از مسئولیتپذیری و مشارکت را نیز ایجاد میکند، ولی این اندازه از مشارکت برای شکل دادن به شهری مطلوب کافی نیست. در شهر مطلوب، شهروندان باید قدرت داشته باشند و در پایینترین سطح از واحد شهری، یعنی محله، باید بتوانند اعمال قدرت کنند. سطحی که مسائل شهر در ارتباط مستقیم با تجربیات و زندگی روزانه آنان است. از تغییر نام یک کوچه و خیابان گرفته تا یکطرفه کردن آن تا ساختن یک بنای بزرگ و ترافیکزا تا ساختن یک پاساژ روی کانال آب گیشا!
بنده میتوانم نمونههای زیادی از اتفاقات محله خود را بشمارم که نه تنها بدون نظر ما رخ میدهد، بلکه اگر بخواهیم سؤال کنیم نیز کسی پاسخگو نیست.
چند سال پیش تمام پلاکهای منازل را تغییر دادند و مشکلات بزرگی برای مردم ایجاد کردند، بدون اینکه حتی یک فایده کوچک داشته باشد و طبعاً میلیاردها تومان این وسط حیف و میل شد.
شهر مطلوب شهری است که مردم آن احساس بیقدرتی نکنند، همچنان که نسبت به خانه خود احساس بیقدرتی نداریم. در چنین شهری وظایف و اختیارات از پایینترین سطوح شهری یعنی محله توزیع میشود و مردم در شکل دادن به آن مشارکت میکنند. چرا در انتخابات ریاست جمهوری بالای ۷۰درصد واجدان شرایط شرکت میکنند، ولی در انتخابات شورایاریها، کمتر از ۵درصد؟ شاید بخشی از آن ناشی از اهمیت بیشتر کرسی ریاست جمهوری است، ولی همه مسئله این نیست. برای من اهمیت رسیدگی و تصمیمگیری درباره محلهام کمتر از سطح کلان کشور نیست و هرکدام به جای خود مهم است. پس اگر میخواهیم شهر ما شهر مطلوبی شود، باید نهاد شورایاری واجد قدرت و مسئولیت را ایجاد کنیم.
همه افرادی که خود را در انتخابات مجلس یا شوراهای شهر در معرض انتخاب مردم قرار میدهند، بهطور طبیعی شعارهایی مردمپسند و عقلایی را بیان میکنند.
کد خبر 447686
نظر شما